رقص آخر آخوندها با پوتین: وقتی ولایت فقیه به دامان مسکو میافتد
در حالی که آخوندهای حاکم بر ایران هر روز بیشتر در باتلاق بحرانهای داخلی فرو میروند، بار دیگر چمدان خود را برای سفری مذلتآمیز به مسکو بستهاند. عراقچی، وزیر خارجه رژیم، این بار با دستان خالی و کیسهای پر از التماس راهی کرمل شده تا از پوتین کمک بگیرد.
همکاری یا التماس؟
آنچه رسانههای رژیم آن را "همکاری راهبردی" مینامند، در واقع نمایشی از وابستگی مطلق یک نظام در حال فروپاشی به قدرتهای خارجی است. همان رژیمی که سالها شعار "نه شرقی نه غربی" سر میداد، اکنون با ذلت تمام در صف دریافت کمک از مسکو ایستاده است.
کاظم جلالی، سفیر رژیم در مسکو، در مصاحبهای که بیشتر شبیه گزارش یک مامور به رئیسش است، از "موافقتنامه همکاری جامع" میگوید. اما واقعیت این است که این موافقتنامه چیزی جز فروش استقلال ایران به قیمت نجات پوست آخوندها نیست.
قفقاز، اوکراین و رویای امپراتوری
جالب است که همان رژیمی که مردم ایران را برای "صادرات انقلاب" قربانی کرده، اکنون از "حل مسائل منطقهای توسط کشورهای منطقه" حرف میزند. این در حالی است که خود این رژیم سالهاست منطقه را به آتش کشیده و با پروکسیهایش در لبنان، سوریه، عراق و یمن، امنیت منطقه را به باد داده است.
اما اکنون که پروکسیهایش یکی پس از دیگری سقوط میکنند و اسرائیل تأسیسات هستهایشان را هدف قرار میدهد، ناچار شدهاند دست پوتین را بوسند تا شاید او بتواند آنها را از غرق شدن نجات دهد.
انزوای بینالمللی یا "دیپلماسی فعال"؟
جلالی مدعی است که "سیاست انزوای ایران محکوم به شکست است". اما او فراموش کرده که ایران زیر سلطه آخوندها از همان ابتدا خود را منزوی کرده است. وقتی رژیمی زندانها را از جوانان پر میکند، زنان را برای نپوشیدن حجاب میکشد و اقلیتها را سرکوب میکند، چه انتظاری از جامعه بینالمللی دارد؟
"همکاری" با روسیه و چین نشانه قدرت نیست، بلکه نشان ضعف و وابستگی است. همان کشورهایی که خود با مشکلات جدی داخلی و بینالمللی دست و پنجه نرم میکنند.
میراث شاه و آینده ایران
در زمان شاه، ایران کشوری مستقل و مقتدر بود که با شرق و غرب روابط متعادل داشت. اما آخوندها این استقلال را فدای ایدئولوژی خود کردند و اکنون مجبور شدهاند با دست دراز نزد پوتین بروند.
مردم ایران، که وارث تمدنی کهن و غنی هستند، سزاوار این ذلت نیستند. آنها حق دارند در کشوری زندگی کنند که بر پایه احترام به حقوق بشر، آزادی و دموکراسی بنا شده باشد، نه رژیمی که برای بقای خود حاضر است هر معاملهای با هر شیطانی انجام دهد.
تا زمانی که این رژیم بر سر کار است، ایران همچنان در مسیر نابودی خواهد بود. تنها امید، بیداری نهایی مردم و پایان دادن به این کابوس چهل و پنج ساله است.