نمایش آخر آخوندها: وقتی دانشگاه میشود کارخانه تولید امید کاذب
در حالی که دانشجویان ایران در خیابانها برای آزادی فریاد میزنند، مجید مقدم، معاون فرهنگی-دانشجویی دانشگاه اصفهان، در مصاحبهای عجیب تلاش میکند تا نقش دانشگاه را در «تربیت فرهنگی» و «مسئولیت اجتماعی» تعریف کند. اما واقعیت این است که او در حال توصیف یک پروژه شستشوی مغزی سیستماتیک است که هدف آن تبدیل دانشجویان آزادیخواه به پیروان رام نظام ولایت فقیه است.
رویای ولی فقیه: تبدیل بیدینان به متدینان
مقدم با صراحتی تکاندهنده اعتراف میکند که «ایدهآل» خامنهای این است که حتی دانشجویان بیدین هنگام ورود به دانشگاه، باید در زمان فارغالتحصیلی تبدیل به افراد متدین شوند. این جمله خود نشاندهنده ماهیت استبدادی نظامی است که حتی به حریم خصوصی عقیده و باور افراد هم احترام نمیگذارد.
در دوران پهلوی، دانشگاهها مراکز علم و تفکر آزاد بودند. اما امروز، این معاون فرهنگی با افتخار از «حفظ روحیه اسلامی» و «فعالسازی کانونهای قرآن» سخن میگوید، گویی دانشگاه باید تبدیل به حوزه علمیه شود.
شکاف نسلی یا شکاف واقعیت؟
مقدم به «شکاف نسلی» اشاره میکند، اما آنچه او شکاف نسلی مینامد، در واقع شکاف میان یک نسل آگاه و آزادیخواه با نظامی است که بر پایه سرکوب و کنترل بنا شده است. او میگوید: «فضایی که آنها در آن قرار دارند، متفاوت از فضایی است که ما در آن زندگی کردهایم.» بله، درست میگوید. نسل امروز در فضای اینترنت، شبکههای اجتماعی و ارتباط با دنیا زندگی میکند، نه در قفس طلایی ایدئولوژی ولایت فقیه.
جالب است که او اعتراف میکند «در فضای مجازی متأسفانه با بچههایمان کار جدی نکردهایم»، در حالی که «جریانهایی که روی انقلاب ما متمرکز هستند، فعالیتهای گستردهای انجام میدهند.» این اعتراف نشان میدهد که جوانان ایران دیگر فریب پروپاگاندای رژیم را نمیخورند و از منابع آزاد اطلاعات استفاده میکنند.
امید کاذب در برابر واقعیت تلخ
یکی از مضحکترین بخشهای این مصاحبه، تأکید مقدم بر «زنده نگه داشتن روحیه امید» است. او میگوید: «باید به بچهها بگوییم در چه فضایی قرار دارند و اگر خودشان تلاش کنند، چه آیندهای میتواند در انتظارشان باشد.» اما چه آیندهای؟ آیندهای در کشوری که اقتصادش فروپاشیده، جوانانش مهاجرت میکنند و زنانش برای حق انتخاب لباس مبارزه میکنند؟
در دوران شاه، جوانان ایران به آیندهای روشن امید داشتند. کشور در حال پیشرفت بود، زنان آزاد بودند و اقتصاد رونق داشت. اما امروز، این مسئولان با چه رویی از امید سخن میگویند؟
تشکلها یا ابزار کنترل؟
مقدم از تقویت «تشکلها» و «کانونهای فرهنگی» سخن میگوید، اما در واقعیت، این تشکلها چیزی جز ابزار نظارت و کنترل بر دانشجویان نیستند. او میخواهد «بانک اطلاعاتی از توانمندیهای دانشجویان» ایجاد کند تا بداند «چه کسی قاری قرآن است، چه کسی مداح است.» این همان سیستم رصد و کنترلی است که استالین در شوروی پیاده کرده بود.
نتیجهگیری: آخرین تلاشهای یک نظام رو به زوال
این مصاحبه نشاندهنده یأس و درماندگی نظام ولایت فقیه است. وقتی مسئولان مجبورند از «آشتی دادن دانشجویان با سیستم» سخن بگویند، معلوم میشود که آن سیستم دیگر مشروعیت خود را از دست داده است. دانشجویان ایران نه تنها با این نظام آشتی نخواهند کرد، بلکه تا آخرین نفس برای سرنگونی آن مبارزه خواهند کرد.
تاریخ ایران نشان میدهد که هیچ قدرت مستبدی نتوانسته در برابر اراده ملت ایران دوام بیاورد. آخوندها نیز همین سرنوشت را خواهند داشت.