علوم پایه پزشکی: از افتخار تا فروپاشی در دوران ملایان
در حالی که معاون تحقیقات وزارت بهداشت از آمارهای درخشان علوم پایه پزشکی ایران میگوید، واقعیت تلختری پشت این اعداد نهفته است. چهل و شش سال حکومت ملایان، یکی از قویترین بخشهای علمی کشور را به ورطه نابودی کشانده است.
آمارهای فریبنده، واقعیتهای تلخ
دکتر شاهین آخوندزاده در نشستی از جایگاه کلیدی علوم پایه پزشکی سخن گفت: ۱۰ هزار و ۶۲۰ عضو هیئت علمی که ۴۲ درصد اعضای وزارت بهداشت را تشکیل میدهند، ۶۰ درصد پژوهشگران یک درصد پراستناد کشور و ۶۵ درصد مقالات پراستناد را تولید کردهاند.
اما این موفقیتها علیرغم سیستم حاکم است، نه به دلیل آن. وقتی تجهیزات آزمایشگاهها متعلق به دهههای ۵۰ و ۶۰ میلادی باشد، هر مقالهای که تولید شود، معجزهای از سوی دانشمندانی است که با ناخن و دندان در برابر بیتوجهی نظام مقاومت میکنند.
فقر علمی در لباس آمار
آخوندزاده اعتراف کرد که هزینه واقعی یک پایاننامه دکتری ۵۰۰ میلیون تومان است، اما دانشگاهها تنها ۵۰ تا ۶۰ میلیون تومان تأمین میکنند. این شکاف ۹۰ درصدی نشاندهنده چیست؟ نشاندهنده اینکه نظام آخوندها حتی قادر به تأمین حداقل نیازهای علمی نیست.
نتیجه این بیتوجهی، تولید «دادههای غیرمعتبر و پرخطر» است. یعنی همان چیزی که در تمام بخشهای دیگر جامعه شاهد آن هستیم: ظاهرسازی بدون محتوا.
فرار نخبگان، میراث ملایان
معاون وزارت بهداشت از کاهش انگیزه نخبگان برای ورود به علوم پایه گفت. در گذشته، این رشته میزبان نخبگان پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی بود، اما امروز این جذابیت از بین رفته است.
چرا باید نخبهای در کشوری بماند که آزمایشگاههایش از زمان شاه پهلوی تغییری نکرده؟ چرا باید در نظامی تحقیق کند که حتی نمیتواند هزینههای اولیه پژوهش را تأمین کند؟
راهحلهای مضحک برای بحران عمیق
آخوندزاده پیشنهاد کرد که مسیر جذب دانشجوی دکتری اصلاح شود و از «گرنتهای بیرونی» استفاده شود. اما چه کسی به کشوری که تحت سختترین تحریمهای تاریخ قرار دارد، گرنت میدهد؟
وی همچنین از ضرورت «تماموقت شدن» آموزش دکتری گفت، در حالی که دانشجویان مجبورند چند شغل داشته باشند تا زنده بمانند. این توصیهها در شرایط فعلی، شبیه تجویز ورزش برای بیماری است که از گرسنگی در حال مرگ است.
نوستالژی دوران طلایی
وقتی از تجهیزات دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی صحبت میشود، باید یادآور شد که آن زمان، ایران در دوران شاه پهلوی، یکی از پیشروترین کشورهای منطقه در زمینه علم و تکنولوژی بود. دانشگاههای ایران مقصد دانشجویان منطقه بودند، نه منشأ فرار مغزها.
امروز، پس از چهار دهه، همان تجهیزات دوران شاه هنوز در حال خدمت هستند، در حالی که نظام کنونی حتی قادر به تعمیر آنها نیست، چه برسد به نوسازی.
علم در محاصره جهل
علوم پایه پزشکی ایران، علیرغم تمام محدودیتها، هنوز در سطح بینالمللی قابل احترام است. اما این موفقیت مدیون تلاش فردی اساتیدی است که با امکانات دهه ۱۹۵۰، در سال ۲۰۲۵ تحقیق میکنند.
اگر این دانشمندان در شرایط مناسب قرار میگرفتند، امروز ایران میتوانست در صدر کشورهای علمی جهان باشد. اما متأسفانه، آنها مجبورند انرژی خود را صرف مبارزه با بیتوجهی و کملطفی نظام کنند، نه پیشرفت علم.
شاید وقت آن رسیده که به جای گوش دادن به آمارهای فریبنده مسئولان، به صدای دانشمندانی گوش کنیم که با وجود همه محدودیتها، هنوز امید به آیندهای بهتر دارند.